موسسه تحقیقات علوم دامی کشور
علوم و فنون دامپروری
2981-2372
3
12
2014
10
23
Determination of Chemical Compositions, Minerals and Digestibility of Lathyrus Sativus L. Straws for using in Ruminant Diets
تعیین ترکیبات شیمیائی، مواد معدنی و قابلیت هضم کاه خللر برای کاربرد در تغذیه دام های نشخوارکننده
3
10
100100
10.22092/aasrj.2014.100100
FA
مرتضی
کرمی
استادیار پژوهشی، مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان چهارمحال و بختیاری
Journal Article
2014
03
21
To determine the chemical compositions, minerals and in vitro digestibility Lathyrus Sativusstraw during three years in Shahrekord, kohrang and lordegan climates in Chaharmahal & Bakhtiari. This was one of the important legume straws that farmers used in ruminant winter diets in south west of Iran. This Legume straw gathered of different climates for three years. All samples were chemically analyzed for DM, CP, CF, ASH, EE, NDF, ADF, ADL , Ca, P, Ma , K, Fe, Mg, Cu, Zn, and in-vitro digestibility include DMD , OMD and DOMD were determined in-vitro and energy was determined using of calorie meter bomb. All of the data classification with Excel software and used of SASfor statistical program. Total mean of CP, CF, Ash, EE, GE for the Lathyrus Sativus straws were 10.3, 29.1, 9.31, 1.38 percent and 4007 Kcal/KgDM respectively. Total mean of NDF, ADF and ADL were 45.2, 29.9 and 7.09 percent. The mean of minerals includes Ca, P, Ma, K was 1.27, 0.2, 0.25 and 1.39 percent respectively and Fe, Mg, Cu, and Zn was 235.5, 36.3, 6.97 and 18.6 Mg /KgDM respectively. In addition to effect of climates and years were significant on nutrient, minerals and digestibility. The CP percent have been enough for ruminate diets in winter but, the P percent was poor.
هدف از اجرای این تحقیق تعیین ترکیبات شیمیائی، مواد معدنی و قابلیت هضم به روش آزمایشگاهی کاه خللر در استان چهار محال و بختیاری طی سه سال متوالی از سه اقلیم استان سرد و خشک (شهرکرد)، سرد و مرطوب (کوهرنگ) و گرم و مرطوب (لردگان) بود. ترکیبات شیمیائی و قابلیت هضم آنها با روش های آزمایشگاهی تعیین گردید و کلیه داده های بدست آمده دسته بندی و مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند. نتایج این بررسی در مورد ترکیبات شیمیائی کاه خللر نشان داد که میانگین پروتئین خام، الیاف خام، خاکستروچربی خام به ترتیب 32/10، 1/29 ، 31/9 ، 38/1 درصد و انرژی خام 4007 کیلوکالری در کیلوگرم ماده خشک بود. از نظرغلظت دیواره سلولی، قابلیت هضم الیاف خام در محلول خنثی، قابلیت هضم الیاف خام در محلول اسیدی و قابلیت هضم لیگنین در محلول اسیدی به ترتیب 2/45 ، 9/29 و 09/7 درصد بود. میانگین قابلیت هضم ماده خشک، ماده آلی و ماده آلی در ماده خشک کاه خللر به ترتیب 8/59، 8/56 و 5/51 درصد بود. میانگین مقدار عناصر معدنی پر نیازشامل کلسیم، فسفر، منیزیم وپتاسیم به ترتیب 27/1، 2/0، 25/0 و 39/1 درصد بود ومواد معدنی کم نیاز در کاه خللر شامل آهن ، منگنز، مس و روی به ترتیب 6/235، 3/36، 97/6 و 6/18 میلی گرم در کیلو گرم بود. نتایج آنالیز شده این تحقیق نشان داد که میزان ترکیبات شیمیائی و قابلیت هضم کاه خللر تحت تاثیر اقلیم و سال نمونه برداری متغیربود. به طور کلی اغلب ترکیبات شیمیائی کاه خللرخصوصا مقدار پروتئین آن تأمین کننده نیاز دامها جهت نگهداری در فصل زمستان می باشد ولی از نظرفسفربا فقر نسبی روبرواست، میزان قابل توجهی همی سلولز و سلولز دارد و مقدار لیگنین آن نسبتا کم است وهمچنین قابلیت هضم ماده آلی آن بالامی باشد.
موسسه تحقیقات علوم دامی کشور
علوم و فنون دامپروری
2981-2372
3
12
2014
10
23
Estimation of genetic parameters and trends for some economic traits in Kermani sheep
برآورد پارامترها و روند های ژنتیکی برخی صفات اقتصادی در گوسفند نژاد کرمانی
11
22
100101
10.22092/aasrj.2014.100101
FA
نجمه
کارگر
عضو هیات علمی مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی کرمان
مختار علی
عباسی
دانشیار، موسسه تحقیقات علوم دامی کشور
محسن
شفیعی
کارشناس اداره کل امور عشایرکرمان
Journal Article
2014
03
25
The objective of the present study was to estimate genetic parameters and genetic trends of growth traits , fleece weight and reproductive traits. Data collected from 1993 to 2007 by the Kermani Breeding Station were analyzed .Traits were included birth weight (BW, n=2614), 3 months weight (3MW,n=2312), 6 months weight (6MW, n=1890), 9 months weight (9MW,n=1380) and 12 months weight (12MW,n=1052), fleece weight (FW,n=1090) , litter size at birth (LSB, n= 2115 ), litter size at weaning (LSW,n= 2014 ), total litter weight at birth (TLWB, n=2110 ) and total litter weight at weaning (TLWW, n= 1930 ) and age at first lambing (AFL,n= 860 ). The variances and genetic parameters were estimated by the Average Information Restricted Maximum Likelihood method (AI-REML) using the software WOMBAT, with single or multiple trait animal models and breeding values of animals were predicted with Best Linear Unbiased Prediction (BLUP) methodology under multi-trait animal models. Genetic trends of studied traits were estimated by regressing mean of breeding values on birth year. Estimated heritability in multivariate analysis for BW, 3MW,6MW,9MW,12MW, FW, LSB, LSW, TLWB, TLWW and AFL were 0.23, 0.57, 0.49, 0.29,0.36, 0.59 , 0.07 , 0.06 , 0.11 , 0.15 and 0.05 , respectively. Estimates of correlation cofficient between all traits were positive. Estimated genetic trends of BW, 3MW,6MW,9MW,12MW, FW, LSB, LSW, TLWB, TLWW and AFL were 2 , 125, 91, 81, 156, - 0.6 ,- 0.001,-0.000,0.003,0.023 and – 1.26 , respectively.
به منظور برآورد پارامترهای ژنتیکی و روندهای ژنتیکی، فنوتیپی و محیطی صفات مهم اقتصادی در گوسفند کرمانی داده های مربوط به وزن تولد،سه ماهگی، شش ماهگی، نه ماهگی، دوازده ماهگی، وزن پشم سالیانه، تعداد بره متولد شده درهرزایش میش، تعداد بره شیرگیری شده درهرزایش میش،کل وزن تولد به ازای هرمیش موردآمیزش،کل وزن شیرگیری به ازای هرمیش موردآمیزش وسن اولین زایش گوسفندان کرمانی ایستگاه اصلاح نژادشهربابک مورد استفاده قرار گرفت. این داده ها طی سال های 1372 الی 1386 جمع آوری شده بود و به ترتیب دارای 2614 ، 2312 ،1890 ، 1380 ، 1052 ، 1090، 2115 ، 2014 ،2110 ،1930 و 860 رکورد برای صفات مذکور بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش حداکثر درستنمایی محدود شده میانگین اطلاعات (AIREML) و مدل حیوانی تک صفتی و چند صفتی صورت پذیرفت. بهترین پیش بینی نا اریب خطی (BLUP ) از ارزش های اصلاحی صفات پیش بینی گردید. روند ژنتیکی به صورت تابعیت میانگین مقادیر ارزش های اصلاحی از سال تولد محاسبه شد. وراثت پذیری به دست آمده از تجزیه چند صفتی وزن تولد، سه ماهگی، 6 ماهگی، 9 ماهگی،12 ماهگی، وزن پشم سالیانه، تعداد بره متولد شده درهرزایش میش، تعداد بره شیرگیری شده درهرزایش میش،کل وزن تولد به ازای هرمیش موردآمیزش،کل وزن شیرگیری به ازای هرمیش موردآمیزش و سن اولین زایش به ترتیب 23/0 ،57/0 ، 49/0 ، 29/0 ،36/0 ، 59/0 ،07/0 ،06/0 ، 11/0 ، 15/0 و 05/0 برآورد گردید و همبستگی ژنتیکی بین تمامی صفات مثبت برآورد شد. روندهای ژنتیکی صفات وزن های تولد، سه ماهگی، 6 ماهگی،9 ماهگی،12 ماهگیو وزن پشم سالیانه به ترتیب 2 ،125 ،91،81 ، 156 و 6 /0 - (گرم در سال)، روند ژنتیکی تعداد بره متولد شده درهرزایش میش و تعداد بره شیرگیری شده درهرزایش میش به ترتیب 001/0 - و 000/0 - (راس)، روند ژنتیکی کل وزن تولد به ازای هرمیش موردآمیزش،کل وزن شیرگیری به ازای هرمیش موردآمیزش وسن اولین زایش به ترتیب 003/0 ، 023/ 0 (کیلوگرم) و 26/1 –(روز) برآورد گردید.
موسسه تحقیقات علوم دامی کشور
علوم و فنون دامپروری
2981-2372
3
12
2014
10
23
Buffalo Farming in Rural Area of Shoushtar- Khuzestan Province
وضعیت پرورش گاومیش در مناطق روستایی شهرستان شوشتر
23
32
100102
10.22092/aasrj.2014.100102
FA
کاوه
جعفری خورشیدی
استادیار گروه علوم دامی، دانشکده علوم کشاورزی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد قائمشهر
قاسم
مقصودینژاد
عضو هیئت علمی مؤسسه تحقیقات علوم دامی کشور
اسحق
کردنژاد
عضو هیئت علمی مرکز تحقیقات دامپروری صفیآباد، شهرستان دزفول
Journal Article
2014
03
25
In this research, buffalo production was studied from view points of housing, feeding, milk production and reproducrion in rural area of Shoushtar, Khuzestan. The results of this study revealed that in a herd 66.7 , 8.3 and 25 % were breeders (adult females), adult bulls and valves. Each breeder female buffalo had 3-17 parturation in whole life. First service was done at 18 month after birth and first parturition was 28-34 months of age. Birth weight was (39-43) and (31-33) kg for male and female calves. Calving interval was 360-400 days and no twining was recorded. Average daily milk production was 4-6 kgs and milking days was 210-270 days.
در این تحقیق وضعیت پرورش این حیوان از لحاظ جایگاه، تغذیه، تولید شیر و تولید مثل مورد بررسی قرار گرفت و نتایج به دست آمده در مورد برخی از خصوصیات مهم به شرح ذیل بوده است:
از لحاظ ترکیب گله سهم گاومیشهای مولد، گاومیش نر و گوسالههای نر و ماده به ترتیب 66.7، 8.3 و 25 درصد میباشد. گاومیشهای مولد حداقل 3 تا حدّاکثر 17 زایش در طول دورهی نگهداری داشته و سن اولین جفتگیری آنها از 24-18 ماهگی بوده و در 34-28 ماهگی اوّلین زایش را دارند. وزن تولد گوسالههای نر و ماده به ترتیب (43-39) و (33-31 ) کیلوگرم متغیر است. فاصله دو زایش 400-360 روز بوده و دوقلوزایی به ندرت مشاهده میگردد. میانگین تولید شیر در گله 6-4 کیلوگرم در روز بوده و در هر دورهی شیردهی 270-210 روز شیر تولید میکنند
موسسه تحقیقات علوم دامی کشور
علوم و فنون دامپروری
2981-2372
3
12
2014
10
23
Effects of replacement of barley grain with corn grain on fattening performance of male
اثرات جایگزینی دانه جو با ذرت بر عملکرد پروار بره های نر
33
42
100103
10.22092/aasrj.2014.100103
FA
نادر
پاپی
دانش آموخته دکتری، مؤسسه تحقیقات علوم دامی کشور
مهدی
کوهستانی
دانش آموخته کارشناسی ارشد علوم دامی دانشگاه آزاد واحد چالوس
قاسم
مقصودی نژاد
عضو هیئت علمی، مؤسسه تحقیقات علوم دامی کشور
احمد
اکبری کله سر
کارشناس، مؤسسه تحقیقات علوم دامی کشور
مجید
ارفعی بیدگلی
کارشناس دامپروری
Journal Article
2014
03
27
This project was conducted to evaluation the effects of replacement of barley grain with corn grain on fatteningperformance of male lambs. Twenty five male lambs (6-7 month-old, average body weight = 31.22 ± 3.4 kg) were assigned randomly to five dietary treatments (5 lambs/treatment) in a randomized complete design. The first diet contained barley grain without corn grain but in the other diets from two to five corn replaced barley 25, 50, 75 and 100%, respectively. The TMR rations provided in pellet form. The results showed that DM and ME intake were not affected by the experimental diets (<em>P</em>>0.05). Average feed conversion ratio was not affected by the increasing replacement of barley with corn (<em>P</em>>0.05). The average live weight gain and average daily gain were not significant (<em>P</em>>0.05). Feed cost ($/kg weight gain) and return on investment were not affected by the experimental diets but cost per unit production was the lowest for lambs fed the diet contained 50% corn grain (<em>P</em><0.05). On the basis of this study corn grain can be replaced with barley grain in lamb fattening diets without any additional cost
هدف از انجام این تحقیق بررسی اثرات جایگزینی جو با ذرت بر عملکرد پروار برههای نر بود. در این آزمایش تعداد 25 رأس برهی نر 6 تا 7 ماهه با میانگین وزن 4/3 ± 22/31 کیلوگرم، در قالب طرح کاملاً تصادفی با پنج تیمار (جیره غذایی) و پنج تکرار در هر تیمار مورد استفاده قرار گرفت. جیره یک دارای 50 درصد جو و بدون ذرت بود و در جیرههای دو تا پنج، ذرت به ترتیب به میزان25، 50 ، 75 و 100 درصد جایگزین جو گردید. تمام جیرهها به شکل حبه تهیه گردیدند. نتایج به دست آمده نشان داد، میانگین ماده خشک مصرفی روزانه تحت تأثیر جایگزینی جو با ذرت قرار نگرفت. اختلاف میانگین انرژی مصرفی گروههای آزمایشی با جایگزینی جو به جای ذرت معنیدار نبود. میانگین ضریب تبدیل خوراک تیمارها با افزایش نسبت جایگزینی جو به جای ذرت معنیدار نبود. بین میانگینهای اضافه وزن نهایی و افزایش وزن روزانه گروههای آزمایشی اختلاف آماری معنیدار مشاهده نگردید. گرچه میانگین هزینه خوراک و بازدهی اقتصادی تیمارها از نظر آماری معنیدار نبود اما حداقل هزینه هر واحد تولید در گروه پنج که 100 درصد جو با ذرت جایگزین شده بود مشاهده گردید (05/0> <em>P</em>). براساس اطلاعات حاصل از این پژوهش در شرایط برابر بودن قیمت جو با ذرت، میتوان در جیرههای پرواری برههای نر به جای جو از ذرت استفاده نمود.
موسسه تحقیقات علوم دامی کشور
علوم و فنون دامپروری
2981-2372
3
12
2014
10
23
Determination of nutritional values of Amaranthus grain on the broiler performance
تعیین ارزش غذایی دانه تاج خروس و استفاده از آن در جیره غذایی جوجه های گوشتی
43
50
100104
10.22092/aasrj.2014.100104
FA
اکبر
یعقوبفر
استاد ، موسسه تحقیقات علوم دامی کشور
علیرضا
صفامهر
دانشیار ، عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد مراغه
هیمن
قادری
دانشآموخته کارشناسی ارشد دانشگاه آزد اسلامی واحد مراغه
Journal Article
2014
03
27
This study was carried out to determine nutritive value and the effect of Amaranthus grain on performance and carcass characteristics of broiler chicks. Chemical composition of Amaranthus grain including dry matter, crude protein, crude fiber, crude ash, and gross energy were 91.04, 17.50, 8.40, 2.70, 5.41, percent and 4515 kcal/kg respectively. Metabolizable energy content of Amaranthus grain measured using adult cockerels was 1807 kcal/kg. In this experiment 400 day -old Arian broiler (unsex) was used in a completely randomized design. There were 4 dietary experiments included 0, 5, 10, and 15 percent of raw Amaranthus grain, fed from 0 to 21 and 22 to 42 days of age to broiler chickens. No significant difference was observed in feed intake among treatments in 21 and 42 day of age. The result of experiment showed that control group (0 percent Amaranthus grain) had higher body weight gain (P ≤0.05) and also, lower feed conversion ratio than other groups (5, 10, and 15 percent of raw Amaranthus grain). The ration included 5 and 10 percent of raw Amaranthus grain had significantly (P ≤0.05) higher breast weight compare to control group. The results of this experiment indicated that although raw Amaranthus grain increased breast weight, but did not improve performance. It is recommended that level of Amaranthus grain should be less than 5 percent in broiler diet
این آزمایش به منظور تعیین ارزش غذایی و بررسی اثرات استفاده از دانه تاج خروس<sup><sup>[1]</sup></sup> (واریته الترا) در جیره غذایی، بر عملکرد و صفات لاشهی جوجه های گوشتی انجام گرفت. ترکیبات شیمیایی دانه تاج خروس شامل ماده خشک، پروتئین خام، فیبر خام، خاکستر، چربی خام به ترتیب 0/91، 5/17، 4/8 ، 7/2 و 4/5 درصد در ماده خشک بود، انرژی خام و انرژی قابل متابولیسم آن به ترتیب 4515 و 1807 کیلو کالری در کیلوگرم ماده خشک تعیین گردید. برای تعیین اثر دانه تاج خروس بر عملکرد جوحه های گوشتی از تعداد 400 قطعه جوجه گوشتی یک روزه سویه آرین (مخلوط دو جنس) در قالب طرح کاملاً تصادفی استفاده شد. تیمارهای آزمایشی شامل سطوح صفر، 5، 10 و 15 درصد دانه تاج خروس در جیرههای غذایی جوجه های گوشتی در دو دوره سنی، 1 تا 21 و 22 تا 42 روزگی بود. تیمارهای آزمایشی از لحاظ مقدار خوراک مصرفی در سن 1 تا 21 روزگی و 22 تا 42 روزگی اختلاف معنیداری داشتند (05/0≤ P). جوجه های گوشتی که از جیره غذایی بدون دانه تاج خروس (تیمار شاهد) استفاده کرده بودند، افزایش وزن بیشتر و ضریب تبدیل کمتری نسبت به دیگر گروههای آزمایشی داشتند (05/0≤ P). سطوح مختلف دانه تاج خروس سبب افزایش معنی داری در وزن سینه جوجه های گوشتی نسبت به تیمار شاهد گردید، بطوریکه که سطح 5 و 10 درصد بیشترین تاثیر را نسبت به سایر تیمارها نشان دادند. بر اساس نتایج حاصل از این آزمایش سطح کمتر از 5 درصد دانه تاج خروس در جیره غذایی جوجه های گوشتی قابل توصیه است.
موسسه تحقیقات علوم دامی کشور
علوم و فنون دامپروری
2981-2372
3
12
2014
10
23
Performance of broiler fed by autoclaved common vetch seed
تعیین عملکرد جوجههای گوشتی تغذیه شده با دانه ماشک اتوکلاو شده
51
58
100105
10.22092/aasrj.2014.100105
FA
محمد حسین
نعمتی
دکتری علوم دامی و استادیار پژوهشی مرکز تحقیقات کشاورزی زنجان
پیمان
حدادی
دانش آموخته دانشگاه آزاد مراغه
Journal Article
2014
03
25
This experiment was conducted to study of using different level and treatments of common vetch (<em>Visia sativa</em>) on broiler performance in a completely randomized design with 10 treatments, 4 replications and 10 chicks in each, using 400 Cobb500 broiler chicks. Treatments were: corn-soybean meal based diet as control , and unprocessed or processed common vetch seed (water or autoclaving) each at 3 levels : 10, 20 and 30 percent. All rations were isocaloric and iso nitrogenous. Results showed that, use of more than %10 raw vetch decreased body weight and weight gain significantly(p<0.01). Processing of raw common vetch seed increased level of usage so that using %20 of it processed with water or autoclaving had equal effect with the control diet. As the level of vetch seed increased in the diets, feed intake significantly decreased and effect of processing on feed intake was significant(p<0.01). Feed conversion efficiency was increased with the level of vetch seed in the diets significantly(P<0.05) Processing methods had not effect on it. The experiment results indicates that the vetch seed can be used up to 10% as raw or 20% as treated with water or autoclaving in broiler diets without any adverse effects.
این آزمایش به منظور بررسی تأثیر سطوح و عملآوریهای مختلف دانه ماشک بر عملکرد جوجههای گوشتی با استفاده از تعداد 400 قطعه جوجهی نر سویه کاب 500 در قالب طرح کاملا تصادفی با ده تیمار و چهار تکرار انجام شد. گروههای آزمایشی شامل جیره بر پایه ذرت و کنجاله سویا به عنوان گروه شاهد، جیره حاوی دانه ماشک خام و عملآوری شده با آب و اتوکلاو شده هر کدام در سه سطح 10، 20 و 30 درصد بودند. نتایج نشان داد که استفاده از دانه ماشک خام بیش از سطح 10 درصد سبب کاهش معنیداری در وزن زنده بدن و افزایش وزن شد (01/0P<). عملآوری دانه ماشک قابلیت استفاده از آن را بهبود بخشید به طوری که استفاده از سطح 20 درصد ماشک عملآوری شده با آب و اتوکلاو با گروه شاهد برابری میکرد. با افزایش سطح دانه ماشک میزان خوراک مصرفی به طور معنیدار کاهش نشان داد و عملآوری آن مصرف آن را افزایش داد (01/0P<). ضریب تبدیل غذایی با افزایش سطح دانه ماشک به طور معنیدار افزایش یافت (05/0P<) لیکن عملآوری اثر معنیدار بر آن نداشت. به طور کلی دانه ماشک خام را تا سطح 10 درصد و دانه ماشک عملآوری شده با آب و اتوکلاو را تا سطح 20 درصد بدون اثر سوء بر عملکرد پرنده میتوان مورد استفاده قرار داد.
موسسه تحقیقات علوم دامی کشور
علوم و فنون دامپروری
2981-2372
3
12
2014
10
23
Determination of the nutritive value and digestibility of corn residues in kerman province by invivo technique
تعیین ارزش غذایی و قابلیت هضم بقایای ذرت دانه ای در استان کرمان به روش In vivo
59
64
100106
10.22092/aasrj.2014.100106
FA
سید علی
موسوی سعید
کارشناس مرکز تحقیقات کشاورزی کرمان
لاله
یزدان پناه
عضو هیات علمی مرکز تحقیقات کشاورزی کرمان
مسعود
خوارزمی
کارشناس مرکز تحقیقات کشاورزی کرمان
حسین
غلامی
عضو هیات علمی موسسه تحقیقات علوم دامی کشور
Journal Article
2014
04
28
For this reason the samples were obtained from three area in kerman province that cartivate corn in large amounts (Giroft, kahnooj, Baft).The amounts of samples were enough for both voluntary consumption and investigation of digestibility. After that samples had been chopped by electric chopper we sampled again from every sample and its chemical compositions were determined with standard methods. Chemical compositions were: Dry matter: %90, Ash: % 6.75 ,Crude protein : % 5.15, Crude fiber: % 41.5 , Crude fat: % 2.23, ADF: % 36.8, Calcium: % 0.51, Phosphorus: % 0.73.To compensate the probable deficiency of crude protein in corn residuals, cotton seed meal was used in maintenance dose to provide necessary nitrogen for rumen microorganisms. To determine voluntary consumption and digestive coefficients of food components five different diets contains of three diets of corn residual from three cities (Baft, Giroft, kahnooj) compound with cotton seed meal and diet of wheat straw (usual diet in the area) were used. Indigenous male sheep’s were fed by these diets with four repetitions. Animals were fed in metabolic cages individually. After separation the effects of cotton seed meal from corn residuals food, average digestibility of this diet (corn residuals) was determined. Dry matter: % 43.1± 0.065, crude protein: % 59.6± 0.07, ash: % 32.3± 0.102, crude fiber: % 35.8± 0.125, NFE: % 89.5± 0.092, crude fat: % 34.8± 0.277, ADF: %28.5± 0.106, NDF: %38.5± 0.096, gross Energy: % 44.2± 0.126, organic matter: % 51.9± 0.068, TDN: %57.1 ± 0.299. To prevent voluntary usage of corn residuals compound with cotton seed meal, diets were plated and then were had within the reach of animals. Average voluntary consumption in three treatments Were: treatment 1: 1.235 kg/d treatment 2: 1.063 kg/d treatment 3: 1.286 kg/d. TDN of corn residuals in respect to wheat straw were: treatment 1: %52.61, treatment 2: %59.95, treatment 3: %47.29. Total digestible nutrients, crude fat, Nitrogen free extract (NFE) didn’t differ significantly in treatments. There were no significant differences between TDN and protein. Also there were no significant differences between protein and ash. But there was significant differences between digestibility of other nutrients such as organic matter, gross energy, acid detergent fiber (ADF), neutral detergent fiber (NDF), crude fiber, dry matter (P< 0.05).
از سه منطقه عمده کاشت ذرت دانهای در استان کرمان (شهرستانهای جیرفت، کهنوج و بافت) از بقایای ذرت نمونه برداری به عمل آمد. مقدار نمونهها به حدی بود که جهت مصرف اختیاری و قابلیت هضم کفایت مینمود. پس از خرد کردن نمونهها توسط دستگاه علوفه خردکن از هر نمونه مجدداً نمونهبرداری گردید. به منظور جبران کمبود پروتئین خام بقایای ذرت دانهای از کنجاله پنبه دانه در حد تامین احتیاجات نگهداری استفاده گردید تا نیتروژن مورد نیاز میکروارگانیزمهای شکمبه تامین گردد. جهت تعیین مصرف اختیاری و ضرائب هضمی ترکیبات خوراک از سه جیره خوراک بقایای ذرت سه شهرستان (بافت، جیرفت و کهنوج) توام با کنجاله پنبه دانه و یک جیره کاه گندم توام با کنجاله پنبه دانه و یک جیره کاه گندم (بهعنوان ماده خشبی رایج در منطقه) که جمعاً پنج جیره متفاوت میشوند، استفاده شد. این جیرهها بر روی گوسفند نر بومی با 4 تکرار (4 راس در هر جیره) مورد استفاده قرار گرفت و دامها بطور انفرادی در قفس متابولیک تغذیه شدند. پس از جدا نمودن تاثیر کنجاله پنبه دانه از خوراک بقایای ذرت دانهای میانگین قابلیت هضم ظاهری ترکیبات این خوراک (بقایای ذرت دانهای) به شرح ذیل مشخص گردید:
ماده خشک 065/0± 1/43% ، پروتئین خام 07/0 ±6/59% ، خاکستر خام 102/0± 3/32% ، فیبر خام 125/0 ±8/35% ، NFE092/0± 5/89%، چربی خام277/0±8/34%، ADF 106/0 ± 5/28%، NDF096/0 ± 5/38%، انرژی126/0 ± 2/44%، ماده آلی 068/0± 9/51. جهت جلوگیری از مصرف انتخابی بقایای ذرت دانهای و کنجاله پنبه دانه توسط دام جیرههای خوراکی بصورت حبه شده در اختیار دامها قرار گرفتند. میانگین مصرف اختیاری در مورد سه تیمار به شرح زیر مشخص گردید: تیمار 1: 235/1 ، تیمار 2: 063/1 ، تیمار 3: 286/1 کیلوگرم در روز و میانگین مجموع مواد مغذی قابل هضم بقایای ذرت دانهای(TDN) نیز به شرح زیر مشخص گردید: تیمار 1: 61/52، تیمار 2: kg/d 95/59 و تیمار 3: 29/47 درصد. بین کلیه تیمارها از نظر قابلیت هضم مجموع مواد مغذی قابل هضم، چربی خام، عصاره عاری از ازت (NFE)، خاکستر خام و پروتئین خام اختلاف معنیداری مشاهده نشد. اما از نظر قابلیت هضم سایر مواد مغذی همچون مواد آلی، انرژی، دیواره سلولی عاری از همی سلولز، دیواره سلولی، فیبر خام و ماده خشک اختلاف معنیدار مشاهده شد(5% p>).
موسسه تحقیقات علوم دامی کشور
علوم و فنون دامپروری
2981-2372
3
12
2014
10
23
Investigation of Animal Grazing Effect on Vegetation Changes (Case Study: Rangelands of Makou)
بررسی اثر چرای دام بر تغییرات پوشش گیاهی (مطالعه موردی: مراتع شهرستان ماکو)
65
72
100107
10.22092/aasrj.2014.100107
FA
محمدرضا
طاطیان
استادیار، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری
رضا
تمرتاش
استادیار، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری
قهرمان
قوردویی میلان
دانش آموخته کارشناسی ارشد مرتعداری، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری
حمیدرضا
سعیدی گراغانی
دانش آموخته کارشناسی ارشد مرتعداری، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری
Journal Article
2014
04
30
Despite of vegetation important in animal requirement and protein obtain, unfortunately we observe ecosystems potential reduction in output. Therefore, the vegetation changes by animal grazing effect were investigated in three grazing sites of Makou rangelands. The animal grazing sites (exclosure, heavy and moderate grazing) were determined on topographic maps after obtaining the homogenic land units and field survey. The vegetation sampling was done by 30 plots (2m<sup>2</sup>) and 3 transect (300m) in each site. The vegetation characteristics such as canopy cover, frequency, plant composition, soil cover and vigor were recorded. The data analysis was done by analysis of variance and mean comparison in <em>SPSS</em> Software. Results showed that the grasses decreased and some of them omitted under heavy grazing while forbs species increased in moderate grazing and shrubs had different reaction to their palatability. Also, the grazing intensity caused to range condition indices. Due to canopy cover reduction and plant composition changes, the vigor and soil conservation reduced obviously.
علیرغم اهمیت پوشش گیاهی در تأمین نیاز دام ها و پروتئین موردنیاز کشور، متأسفانه امروزه سیر نزولی توان بالقوه تولید در عرصههای طبیعی مشاهده می شود. بر همین اساس، تغییرات پوشش گیاهی تحت تأثیر چرای دام، در سه سایت چرایی مراتع شهرستان ماکو مورد مطالعه قرار گرفت. پس از تعیین واحدهای کاری مشابه بر روی نقشه های توپوگرافی، محدوده مناطق مختلف چرای دام (قرق، چرای سنگین و چرای متوسط) بر روی آن ها و با توجه به بازدیدهای میدانی مشخص گردید. در هر سایت چرایی، نمونه برداری از پوشش گیاهی با استفاده از 30 پلات 2 متر مربعی در طول 3 ترانسکت 300 متری انجام شد و مشخصات گیاهی شامل درصد پوشش تاجی و فراوانی گونه ای، ترکیب گیاهی، حفاظت خاک و بنیه و شادابی ثبت گردید. تجزیه و تحلیل داده های به دست آمده در نرم افزار <em>SPSS</em> و با انجام آنالیز واریانس و مقایسه میانگین ها با آزمون دانکن صورت گرفت. نتایج نشان داد که تحت تأثیر افزایش شدت چرا، گونه های گراس کاهش یافته و برخی از آن ها از مرتع حذف گردیده اند در حالی که گونه های علفی پهن برگ در چرای متوسط پوشش بیشتری داشته و بوته ای ها نیز بر حسب خوشخوراکی واکنش متفاوتی داشته اند. همچنین افزایش شدت چرا موجب کاهش شاخص های وضعیت پوشش گیاهی گردیده و با توجه به کاهش پوشش تاجی و تغییر در ترکیب گیاهی، میزان بنیه و شادابی و حفاظت خاک به طور محسوسی کاهش نشان داده اند.
موسسه تحقیقات علوم دامی کشور
علوم و فنون دامپروری
2981-2372
3
12
2014
10
23
Survey on determination of chemical composition and degradability parameters of citrus pulp produced in Mazandaran Province
تعیین ترکیبات شیمیایی و فراسنجههای تجزیهپذیری تفاله مرکبات تولید شده در استان مازندران
73
84
100108
10.22092/aasrj.2014.100108
FA
کاوه
جعفری خورشیدی
استادیار گروه علوم دامی، دانشکده علوم کشاورزی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد قائمشهر
غلامرضا
مختارپور
کارشناسی ارشد علوم دامی، مرکز تحقیقات منابع طبیعی و امور دام استان مازندران
Journal Article
2014
04
27
This experiment was conducted to determine chemical composition and degradability parameters of citrus pulp produced in Mazandaran province using AOAC (1995) and VanSoest (1991) consist of DM, OM, CP, NDF, ADF, ash and Ca. four rumen fistulated male lambs (38±2 kg Body Weight) was used in a completely randomized design. Animal was kept in separate metabolic cages and was fed at maintenance level with diets containing a ratio of 50:50 concentrate to forage. Citrus pulp samples was incubated in rumen at seven different times consist of 2, 4, 8, 16, 24, 48 and 72 hrs. The results of this experiment indicated that there was no significant difference among b, a+b and effective degradability (ED) of DM, OM, CP, NDF and ADF of citrus pulps. Range of ED for DM, OM, CP, NDF and ADF of citrus pulps including tangerine peel, sure orange, sangin orange and inner layers of orange was as follow; 42.5-48.8, 48.1-52.6, 47.8-51.6, 45.2-50.1 and 27.4- 38.1% respectively. Range of degradability parameters (a+b) of DM, OM, CP, NDF and ADF of dried citrus pulps produced at industrial level (Kotra, Torang and Sisangan plants), was as follow; 76.1-80.3, 74.7-78.4, 73.0-76.2, 74.5-76.9 and 71.3- 74.2% respectively
این تحقیق به منظور تعیین ترکیبات شیمیایی و فراسنجههای تجزیهپذیری تفاله مرکبات شامل مادهخشک، مادهآلی، پروتئینخام، دیواره سلولی و دیواره سلولی منهای همیسلولز، خاکستر و کلسیم از چهار رأس گوسفند یک ساله فیستولهگذاری شده در شکمبه از توده نژادی زل با میانگین وزنی2 ± 38 کیلوگرم استفاده شد. دامهای آزمایشی در طول مدت آزمایش در سطح نگهداری تغذیه شدند. از طرح آماری کامل تصادفی در این آزمایش استفاده شد. تجزیهپذیری به روش کیسههای نایلونی از طریق انکوباسیون شکمبهای در هفت زمان مختلف برآورد گردید. مقایسه پتانسیل تجزیهپذیری، درصد تجزیهپذیری(a+b) و میزان تجزیهپذیری مؤثّر تفاله خشک پرتقال استحصالی از کارخانجات مختلف و انواع مرکبات استان با نرخ عبور 05/0 برای شاخصهای ماده خشک، مادهآلی، پروتئینخام، دیوارهی سلولی منهای همیسلولز (ADF) و دیوارهی سلولی (NDF) از نظر آماری در سطح 05/0 معنیدار نبود. دامنهی قابلیّت تجزیه پذیری مؤثّر تفالهی مرکبات (پوست نارنگی، نارنج، سانگین و غشای داخلی پرتقال یا پالپ) به ترتیب برای مادهی خشک، مادهیآلی، پروتئین، دیوارهی سلّولی منهای همیسلولز و دیوارهی سلولی در نرخ عبور 05/0 در ساعت بین 5/42 تا 8/48 ، 1/48 تا 6/52 ، 8/47 تا 6/51، 2/45 تا 1/50 و 4/27 تا 1/38 درصد به دست آمده است. دامنهی قابلیّت تجزیهپذیری تفاله خشک پرتقال استحصالی از کارخانجات صنعتی (کترا، ترنج و سیسنگان) برای مادهی خشک 1/76 تا 3/80، مادهی آلی7/74 تا 4/78، پروتئین 73 تا 2/76، دیوارهی سلولی منهای همیسلولز 5/74 تا 9/76 و دیوارهی سلولی 3/71 تا 2/74 درصد محاسبه شده است.
موسسه تحقیقات علوم دامی کشور
علوم و فنون دامپروری
2981-2372
3
12
2014
10
23
The Effect of propionic and acetic acid on the nutritive value of alfalfa (30% moisture) during storage
اثر اسیدهای پروپیونیک و استیک بر حفظ ارزش غذایی یونجه مرطوب (30 درصد) طی نگهداری
85
94
100109
10.22092/aasrj.2014.100109
FA
حسن
فضائلی
استاد، موسسه تحقیقات علوم دامی کشور
0000-0002-2380-7611
عبدالحسین
معیر
پژوهشگر مرکز تحقیقات کشاورزی ومنابع طبیعی استان همدان
حسین
شفیعی ورزنه
پژوهشگر مرکز تحقیقات کشاورزی ومنابع طبیعی استان همدان
علی
فرهپور
پژوهشگر مرکز تحقیقات کشاورزی ومنابع طبیعی استان همدان
Journal Article
2014
03
29
This study was conducted to study the effect of organic acids on the preservation of alfalfa nutritional value after harvesting. A split plot design with 4 treatments and 3 times was conducted in which organic acids were sprayed on the 30percent moisture content forage before baling. Treatments were: 1) forage without additives as control, 2) pure propionic acid, 1percent, 3) acetic acid percent 3 percent, 4) a mixture of propionic (0.8) and acetic (0.6). The forage was sampled at 1, 45 and 90 days of baling for chemical composition, <em>in vitro</em> digestibility and fungal contamination. Results indicated that CP ranged 13.37-14.13 percent at first day of baling that were not significantly varied among the treatments. The treatments 1, 2 and 3 were contaminated with fungi when they were tested at 45 days of baling; therefore they were not sampled thereafter for more studies. There were no significant differences between the remainder treatments or between the times for CP and CF content when they were sampled at 45 or 90 days after baling. The <em>in vitro </em>digestibility's of dry matter and organic matter were between 62.49 to 67.23 and 56.59 to 65.37 percent that were not significantly different among the times (1 and 45 days). In addition, no significantly differences were observed for digestibility of organic matter in dry matter. In conclusion, Propionic or Acetic acid could not preserve the forage contained 30percent moisture when they were used alone but the mixture of two acids kept the forage from contamination.
این آزمایش به منظور بررسی اثرات اسید های آلی بر حفظ ارزش غذایی علف یونجه با رطوبت 30 درصددر قالب طرح کرت های خرد شده در زمان با چهارتیمار شامل 1) شاهد بدون استفاده از اسید، 2) اسید پروپیونیک خالص به نسبت 1 درصد، 3) اسید استیک خالص به نسبت 3 درصد، 4) مخلوط دو اسید با نسبت 8/0 درصد پروپیونیک و 6/0 درصد استیک (براساس درصد وزنی یونجه حاوی 30 درصد رطوبت) در چهار تکرار انجام شد. از یونجه بسته بندی شده درهر تیمار در روزهای اول، 45 و 90 پس از انبار کردن نمونه برداری به عمل آمد و نمونه ها از نظر کپک زدگی، محتوی پروتئین خام، الیاف خام و قابلیت هضم آزمایشگاهی برای ماده خشک، ماده آلی و برآورد ارزش هضمی مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که غلظت پروتئین خام نمونه ها در تیمار ها ی مختلف بین 37/13 تا 13/14 درصد در روز اول بود که تفاوت بین آنها معنی دار نبود. از نظر الیاف خام نیز تفاوت معنی داری بین تیمارها مشاهده نشد. بررسی ها نشان داد که تیمارهای 1، 2، 3 در زمان 45 روز پس از بسته بندی، به کپک آلوده شده بودند. غلظت پروتئین خام و الیاف خام از زمان بسته بندی تا 45 و یا 90 روزتحت تاثیر تیمار و یا زمان نمونه برداری قرار نگرفت. قابلیت هضم ماده خشک بین 49/62 تا 23/67 درصد و قابلیت هضم ماده آلی بین 59/56 تا 37/65 درصد متغیر بود که تحت تاثیر طول مدت انبار کردن قرار نگرفت. به طور کلی نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که مصرف اسید پروپیونیک و یا اسید استیک به تنهایی نتوانست سبب حفظ کیفیت یونجه بستهبندی شده با رطوبت 30 درصد گردد، اما مخلوط دو اسید مزبور سبب جلوگیری از کپک زدگی و حفظ ارزش غذایی یونجه شد.
موسسه تحقیقات علوم دامی کشور
علوم و فنون دامپروری
2981-2372
3
12
2014
10
23
Determination of triticale cell wall carbohydrates in poultry nutrition
تعیین کربوهیدرات های دیواره سلولی ارقام دانه تریتیکاله مورد استفاده در تغذیه طیور
95
104
100110
10.22092/aasrj.2014.100110
FA
حسین
غلامی
استادیار، مو سسه تحقیقات علوم دامی کشور
اکبر
یعقوبفر
استاد، مو سسه تحقیقات علوم دامی کشور
احمد رضا
کوچکی
عضو هیئت علمی موسسه تحقیقات اصلاح و تهیه نهال بذر
Journal Article
2014
03
29
In this study cell wall carbohydrates with kit method and excreta viscosity of 13 elite triticale varieties was measured. The results showed, the average and range changes values of anti-nutritional compounds in the thirteen varieties of triticale included; total ß-glucan, soluble ß-glucan, insoluble ß-glucan, total arabinoxylane, soluble fiber, insoluble fiber and total soluble and insoluble fiber were respectively, 0.950 (0.842 – 1.374), 0.018 (0.006 – 0.027), 0.932 (0.743 – 1.358), 3.98 (1.620 – 6.490), 1.140 (0.410 – 1.60), 18.750 (16.070 – 27.350) and 19.890 (16.910 – 28.410) percent. And the results of measurement of anti-nutritional compounds (total ß-glucan and total arabinoxylane), showed that the total amount of arabinoxylane obtained more than the total amount of ß-glucan so the arabinoxylane made the most important and most anti-nutritional compounds in triticale. The results showed that viscosity value of the waste had significant difference among triticale varieties (p<0.05). So that the average rate was 1.83 cps so the treatments T<sub>4</sub> (1.55 cps) has a minimum and treatments T<sub>2</sub> (2.20 cps) has a maximum viscosity of thewaste. According to the results, the treatment T<sub>8</sub> had less Arabinoxylane than the other varieties, so this variety is considerable and suggest for proliferation and development.
در این تحقیق کربوهیدرات های دیواره سلولی (محلول، غیر محلول) تعداد 13 رقم دانه تریتیکاله با استفاده از کیت های آزمایشی مگازیم (Megazyme) اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که میانگین (حداکثر و حداقل) کربوهیدرات های دیواره سلولی شامل بتاگلوکان کل، بتاگلوکان محلول و نامحلول، آرابینوزایلان کل، پلی ساکارید های غیر نشاسته محلول و نامحلول و کل پلی ساکارید های غیر نشاسته ای دیواره سلولی به ترتیب برابر با 950/0 (764/0- 374/1)، 018/0 (006/0 - 027/0)، 932/0 (743/0 - 358/1)، 980/3 (620/1 - 490/6) ، 140/1 (410/0 - 60/1)، 750/18 (070/16 - 350/27) و 890/19 (910/16 - 410/28) درصد می باشد. بین ارقام دانه تریتیکاله از نظر مقدار ویسکوزیته فضولات اختلاف آماری معنی داری وجود داشت (05/0>P)، به طوری که میانگین کل ویسکوزیته سیزده رقم برابر با cps 83/1 بود. و تیمار آزمایشی<sub> </sub><sub>4</sub> T(cps 55/1)دارای کم ترین و تیمار آزمایشی<sub> 2</sub> T( cps20/2) دارای بیشترین مقدار ویسکوزیته ی فضولات می باشند. نتایج نشان داد که میزان آرابینوزایلان کل دانه ارقام تریتیکاله نسبت به میزان بتاگلوکان کل بیشتر است، چون آرابینوزایلان مهم ترین و عمده ترین ماده ضد تغدیه ای موجود در دانه تریتیکاله را تشکیل می دهد، لذا رقم <sub>8</sub>T که مقدار آرابینوزایلان کمتری نسبت به سایر ارقام دارد برای به نژادی قابل توصیه است.